۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

اون قضیه رو برات گفتم؟!

قضیه اول : من بعضی وقتا حس می کنم تو استادیوم آزادیم،وقتیم که یه صحنه خطرناک روی دروازمون پیش می یاد و استقلالی ها می گن : اه

منم قاتی اون پنجاه هزار نفر دیگه می گیم: . . . .

قضیه دوم: اگه یه روزی کم سن و سال بودیو داشتی تو خیابون رد می شدی،اگه آدرس ازت پرسیدن،جواب نده.

قضیه سوم:اگه خواستی واسه خودت خلوت کنی پشت بوم رو انتخاب نکن به خصوص اگه شب بود چون خیال می کنن داری چشم چرونی می کنی و از خجالتت حسابی در میان.

قضیه چهارم :اگه کارگردان کاری بودی بدون این جور مواقع دوستاتو بهتر می شناسی.

قضیه پنجم:اگه همه گفتن: حلّه بدون منحله!

قضیه ششم: اگه توي اتوبوس بودي و داشتي فيلم مي گرفتي مواظب آدماي . . . باش.

۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

من که تعارفی نیستم!

خواهش می کنم بفرمایید . اگه نخوری ناراحت می شم . تا من این جام دست تو جیبت نکن ، تعارف نکن ، . . . .

انقدر از این چمله ها داریم که من نوشتن بقیشو به خودتون واگذار می کنم.